قسمت سوم بیوگو (پادکست تخصصی زندگینامه) به زندگی مِریام مَکبا اختصاص دارد. زنی از آفریقای جنوبی که شِش ماه اول زندگیش را در زندان گذراند و تا آخرین روز زندگیش روی صحنه رنج و زندگی نیاکانش را به آواز خواند.
لقب ماما آفریکا را از مردمی که دوستش داشتند گرفت و همه عمر علیه آپارتاید و تبعیض نژادی جنگید. موسیقی و مبارزه او را کیلومترها از خانه دور کرد و سی سال از عمرش را در تبعید گذراند. با یکی از رهبران حزب سوسیالیست پلنگ سیاه ازدواج کرد، دو بار در سازمان ملل علیه دولت آفریقای جنوبی شهادت داد، برای آزادی نلسون ماندلا از زندان تلاش کرد و با صدا و اجراهای فوقالعادهاش توجه میلیونها نفر را به مسائل سیاهپوستان و فرهنگ و موسیقیشان جلب کرد.
امروز دوازده سال از مرگ مادر آفریقا میگذرد. مبارزه علیه تبعیض نژادی ادامه دارد. هنوز صدای او در پسزمینه این نبردِ مداوم میپیچید: «بدو ماما! بدو نذار بگیرنت…»
در اپیزود هشتم از پادکست بیوگو (پادکست تخصصی زندگینامه)، به زندگی فردریش نیچه پرداختیم، کسی که شک او به جهان، خدا و انسان مسیر تاریخ تفکر را تغییر داد. اولین بار در پنج سالگی مبهوت در کار خدایی ماند که پدرش را عذاب داده بود. در تمام مسیر زندگی در جستجوی حقیقت رنج کشید و در انتهای راه گفت که هیچ حقیقتی وجود ندارد مگر تعابیری از آن. موسیقی افیونی بود که تحمل هستی را برایش آسانتر میکرد.
دِزدمونای پاییز چهارم مهر ماه سالروز تولد و مرگ هما روستا است. زنی که زندگیش را به شوق صحنههای نمایش گذراند. زندگینامه هما روستا در سال ۱۳۹۲ و برای کتاب «درخشش» به کوشش مینا اکبری و برای بزرگداشت روستا در…
در شماره نهم از پادکست بیوگو، شنونده داستان زندگی ناخدا جمالالدین دهواری خواهید بود. او یکی از بازماندگان لنج صیادی سراج است که در فروردین ۱۳۹۴ به دست دزدان دریایی سومالی افتاد.
ناخدا جمال و همسرش پروین، راوی زندگی به تاراج رفته خود و ماهیگیرهایی هستند که نه فقط سفره کوچکشان، که جان و زندگیشان در تور عظیم کشتیهای چینی صید ترال گرفتار شده است.
این زندگینامه، گزارش یک تاراج است.
عااااالی و درخشاااان بود.
از انتخاب سوژه ی یونیک تا بازنویسی و صدا …
دستمریزاد
با ذوق و شوق فراوان ادامه ی مسیرتون رو دنبال می کنم .
عالی بود خیلی صمیمی و روان و سلیس نوشته و خونده شد آدم رو همراه میکنه و احساس خوبی به آدم میده
ممنون از همگی شما
ایول الناز جانم
راههای نرفته را گاه که به تصادف بر می خورم، خرسندی درونی احساس دارم.